مم

ساخت وبلاگ

ا تاوزند پیپل یل

شاوتینگ مای نیم

بات ای وانا دای

این دیس مومنت

ای وانا دای

ای فاکین وانا دای

ایو بیکام درای، د سی هز بیکام دراید اوت..

کوهیار دیروز نوشت تو زن قوی ای هستی، قوی تر از اونچه فکرشو بکنی، تو میگذری از این مرحله.. اما نه. ننگ ب تمام این ثانیه ها. از تک تکتون متنفرم. از همه چیز. من کار می کنم، سربار هیچکس نیستم. از هیچکس هیچ چیز نمی گیرم. من و اماتیس تو گردنم، من و سیری، من و من و خودم. من و خونه ی بابک، من و جین ابی م. من و همه ی چیزهای لعنتی م خوبیم. نگیر. حق ندارین. من زندانی ستمگر شاملو هستم. من عصیان فروغم. من از دریا اومدم حق ندارید تو شیشه بریزیدم. مثل گاو پرواری گفت پنج کیلو راه داری چاق بشی و تف تو صورتم اگه پنج تا پایین نرم. لعنت ب من اگه اون چیزی که می خواید بشم. من هزارسال سال صبر کردم تا به اینجا رسیدم. تا به میم اخر. هزارسال دیگه وقت می خوام به هدفم برسم حق ندارید بالم رو ببرید. موهای سفیدم هزارتاست، اندازه ی تک تک لحظه هایی ک خواستم و نخواستن. خواستم و نشد. هرچه در من هست رو گردن میزنم اما نمی دم. هیچ چیز نمیدم بهتون. ننگ ب این لحظه ها.



#هانگر_استرایک

#نو_کالرفول_کلودز_استرایک


پشتم خالی شد. ب همین راحتی.



شب شد. کلاسامو کنسل کردم. یمشت دروغ سرهم. هدک. سایلنس. لوزینگ فیث. لوزینگ اوریتینگ. د اسمل او فوود. د تییرز. بلک فیلد. بث هارت. لایو لاست کنترل و وینسنت. کوه. ای وانا دای. ای وانا دای..


هست. داداشم هست. داداشم پشتمه. یادم می مونه. بقیه رو یادم می مونه. همتون یادم می مونه. توی حرومزاده رو یادم می مونه. نمی کشمت اما میزارم بمیری، خودت بمیری. خودم می میرم و تو خواهی مرد. قلبم درد می کنه. ایمانم درد می کنه. امنیتم. غرورم.. بمیر تمام این ثانیه ها رو..



صبحه. به بشقاب چیپس و ماست نگاه می کنم. ماستش آب برداشته از اینهمه صبر. به ظرف بادوم زمینی. همون که دوست داشتم تو باغش کار کنم و از زیر خاک بکشمش بیرون. به قرمه سبزی مریم. به لیوان آب. گفت که چی بشه؟ به کجا برسی با این نخوردنا، با این نگفتنا، با این نبودنا..

و قلبم اونقدر درد می کنه که نتونم بگم به هیچ جا. من ب هیچ جا نمی رسم. معده م می سوزه اما دهنم باز نمیشه. حتی صب نتونستم مسواک بزنم. باز نمیشه. حس می کنم اگه بزور بازش کنم این اندک توانم خارج شه. این هوای کم تو ریه هام. همه ی اونچه اینروزها در درونم پنهان کردم. کوهیار روزی صدبار حالم رو می پرسه اما پنجره رو ب روش بستم. به تنها کسی که میدونم نگرانمه. ک مواظبم. ک هنوز دریام براش، ک بیشتر از فرندز م.. بستم. مدتی با مهسا و نیلو وهانا و.. باش، دریا آرومه..

مریم.. ببخش اگر نفهمیدمت. تو تمام اون روزها.. قسم می خورم نمی دونستم لحظه هات رو.. 

اما با اینکه حس می کنم خوشبختی و راضی" و این منتهای آرزوی من برای تو و دستای مهربون و لاک سرمه یته".. اما .. اما من سر خم نمی کنم.. دعا کن ک نکنم. دنده هام سنگینن. من در استانه  ی 28 سالگیم اونقدر بزرگ نمیبینم خودم رو حق نخواستن نداشته باشم. نخواستن و خواستن دیگری ترکیب وحشتناکیه ک.. تو قوی بودی و بهت افتخار می کنم

دنده هام.. 



برگشتم خونه. ب اتاقم. هاو آی نییدد یوو.. چرا انقدر سینه م درد می کنه؟ چرا انقدر سنگینه؟ انگار وزنه ای بغل دارم..  با یه عالم آب آلبالو و کمپوت برگشت. تو تمام زندگیم فکر کردند اگر گیلاس بخورم خوب میشم. کم خونی دلیل سکوتمه، که بخورم خوب میشم.. خوب میشم.. من ک چیزیم نیست. تنها خونی ک ازم میره از چشم ها و قلبمه. خوبم تنها از درون تکه تکه شدم. خوبم فقط نفس کشیدن عذابه. فقط یکم..فقط یکم


دو و نیمه. هیچ صدایی نیست. هست . از دهن نفس می کشم. معده م میسوزه. زخم هام میسوزن. پشتم. دو و ششصد کم کردم. تو این سه روز.. روحم از تنم جدا شد. تو بیست و یک گرم ایناریتو گفت روح از بدن جدا میشه بیست و یک گرم وزن کم میشه.. چ روح سنگینی داشتم..




هیچ کاری ندارم جز اومدن و نوشتن صبح شد، شب شد ها.. هیچ کاری تو زندگیم ندارم. هیچ. آنسان ستودمت ک بدانند مردمان.. لیو می الون.

عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 213 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 15:52