نشسیفئ

ساخت وبلاگ

تو ی سال فقط دوبارِ ک حالم اونقدرِ بده ک ب بدترین چیز چنگ می زنم. ب اولین چت روم دم دست و اجازه میدم از خودم بدم بیاد. شانس اینجاست ک اینجام و ن جایی ک این چنگ زدنِ ب حضور فیزیکیِ کسی ختم بشه. ب اولین غریبه ی ممکن. و هنگ اور بعدش. و ی پنجاه ساله رو انتخاب کردم. تنها کسی ک سرکزم رو می فهمید. ک مودب بود و نپرسید سکشوال فنتسیت چیه، ک انگلیسی زبان اولش بود و مار رینای درونم مجبورم می کرد بهترین گرامرم رو عرضه کنم و اونقدر خوب باشم ک گفت یا مال بوستون ی یا مری آیلند، سوپرباول رو دوست داشتی؟ و من بشم ریچل و راس تو سالگرد ازدواج پدر و مادرش وقتی همه ازدواجشون رو تبریک می گفتند و اینها برای اینکه دروغ نگن ناد الانگ می کردند و مممممم... تحویل می دادند. و ممممم.. جواب سوپرباولم. و بهش گفتم حالم بده و بیزارم از خودم اینجا. و گفت بعضی روزها واقعا تاف هستند. و صب بیدار شدم و اونقدر سرفه کردم زندگی رو بالا آوردم. دستکش پوشیدم و شیر آب دستشویی و جا مسواکی و آینه رو برای اولین بار سابیدم. سابیدم و ب "سنگفرشی ک مرا ب تو می رساند" گوش دادم. و فکر کردم شاید من برای همین کارم. برای همین موسیقی دردناک و سابیدن و خالی کردن این بارِ درونی. شاید ایده ی نظافت راه پله پذیرفته می شود اونقدرها بد نباشه وقتی موسیقی هست و اگر رو صورتت چیزی باشه ب حساب پریدنِ قطره های آب گذاشته میشه. شاید هیچ چیز بد نباشه. شاید بد، بد نباشه. کلاسام رو دوست دارم. بچه هام رو دوست دارم. پسرهام رو. دخترهام رو. کارم رو. و شاید بد نباشه گذر از این مسیر. یکسال پیش یکبار تو مسیر انزلی تو ماشینِ کناری دختری نشسته بود همسنِ من. مثل من با هندزفری. مثل من موهاش آشفته. و من با شلوار خونه بدون برا و آندرور و بدون هیچ کوفت دیگه مانتو رو پوشیده بودم و بی نگاهی ب آینه اولین دمپایی تو حیاط رو انتخاب کرده بودم. روزی تاف. .. ماشینِ پدرامون یکی بود. همرنگ حتی. مادرامون جلو نشسته بودند. تنها عقب بودیم. .. و برای ثانیه هایی کشدار تو چشم های هم خیره شدیم. کشدار. و حس کردم چقدر دوستش دارم. الانم دارم. شبیه م بود. شباهتی زیر این صورت.. و نمی دونم چرا یادش افتادم. کاش می زدیم کنار و دوست می شدیم. شاید اونوقت دوست داشتم حرف بزنم. تارهای صوتی م رو دوست داشتم. شایدم مجبور نبودیم حرف بزنیم. شاید باید کاری کنم..

عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 218 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1395 ساعت: 11:48