و این دنیا هیچ چیز نیست جز جهنمِ زن های عاشق.
تنگ مثل دلِ اون زن. داغ مثل آتشی که توی اون دل زبانه می کشه. دنیا برای سارا و ساراها هیچ جایی نداره. لیاقتشون رو نداره. ارزششون رو.
و سارایِ بی نظیرم،
بخش هایی از "پاییز فصل آخر سال است" رو برات می نویسم...
(هر روز، تکه به تکه، چیزهایی از زندگیمان گم می کنیم که دیگر هیچوقت پیدا نمی شوند)
(می ترسیدم تکان بخورم و بفهمم بیدارم و انوقت همه ی چیزهایی که دیده بودم واقعی بشود)
( با یک باد طوری آوار شدیم روی خودمان که دیگر نمی توانیم از جایمان بلند شویم)
(دارم خودم را گول میزنم، مثل عاشقی که به جای بوسه، سیلی خورده و با خودش می گوید اگر با من نبودش هیچ میلی...)
( فرق است بین اینکه در ذهنم تکرار شوی یا اینکه به زبانم بیایی)
...
و تو من، و من تو. متاسفم گربه ی کوچک گیلانی.
برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 188