برای روز میلاد..

ساخت وبلاگ

صبح های تولد خوبه، بعد از ظهرها اما..

و خب حقیقت اینجاست ک صبح هم خوب نیست... صبح یعنی حالت تهوع و با خودت فکر می کنی این تهوع های هرروزه بخاطر چیه؟ ب قول میم صبح منطق زیاده... نور هست و همه چیز واضح تره. صبح ها نمی تونی خودت رو گول بزنی..

بیست و هشت ساله شدم. نه، چه ناراحتی ای؟ خوبم، خب ن ب خوبی لحظه ای ک 12 شد و پیام مریمم اومد و بردم ب گذشته هایی ک تکرار ندارند...

و

ن ب خوبی لحظه ای ک 12 شد و کوهیار اون پست ادیت شده ی فرندز رو گذاشت ک توش گفته میشه هپی برث دی دییر ما رینا.. و ما رینا رو از اون قسمت ک مونیکا گفت، برداشت. هیجان انگیزترین لحظه ی ممکن بود..

الان اما، الان ک ی چشمم ب ساعته ک دیر نشه کلاسم، و چشم دیگرم بسته و دو گوشم باز و درگیر آهنگی ک تهوع م رو دامن میزنه... قول دادم افلاوت گوش ندم. سیاوش اما.. چرا..

برای روز میلاد تن خود..

من و دور از ...

دلم دلتنگه و مهرت رو می خواد..

می دونم بخوام بنویسم دیر میشه، و حالم منقلب تر. چیزهای زیادی برای فکر کردن هست، لباسی ک شب باید بپوشم، اینکه کیکم چی باشه بچه ها بیشتر دوستش داشته باشند، اینکه..

اینکه کجای زندگیمم. اینکه ما ری اگه الان نه، پس کی؟ ایف نات ناو، دن ون؟ اینکه زندگی رو تصمیم ها می سازند. اینکه چرا هرگز از حرف زدن فراتر نرفتم. اینکه وای د فاک ایم لایک دیس؟

با من بیا.. با من ب ارتفاعات گیلان بیا. بیا مستاجر زوجی پیر بشیم. بیا تمام روز کف اتاق دراز بکشیم و ب سقف نگاه کنیم. با من بیا. بیا ب اون آهنگ گوش بدیم، ب اونکه نوشتی اینها می تونند آدم ها رو نابود کنند. نوشتی یا نجاتت می دم یا باهات نابود میشم.. کام د فاک تو می..

عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 215 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 15:41