لاشه ی باد کرده ای بودم..

ساخت وبلاگ

خیلی وقته.. خیلی.. رفتارت، صدات، حرف زدنت، برخوردات،.. هیچ چیز دیگه آشنا نیست. بدنت اما.. بدنت..

و گفتی.

گفتی ک داری همه چیز رو تغییر میدی. لمینت، پی آر پی، لیزر،..

صدام نلرزید وقتی گفتم کار خوبی می کنی، حتما انجام بده این ها رو، تغییر بده خودت رو،..

محکم گفتم و لرزش ها رو برای این کادر نگه داشتم. برای اینجا اومدن و فرو ریختن روی این کیبورد، برای دست هایی ک پشت این صفحه حلقه میشن دور گلوی من و فشار میدن. چشمام رو پر می کنن. صدای نفس های خودم رو می شنوم. و صداهای توی سرم رو. صدایی ک با بغض حقیقت رو بی ذره ای عاطفه..

تغییر بده، تنها چیزهایی ک.. همه چیزت رو تغییر بده، اونقدر عوض شو ک از کنارم رد شی و نشناسمت. تغییر کن برای استارت ی شروع دوباره. تغییر بده صورتی رو ک هزاران بار، سانت ب سانتش رو.. تغییرش بده.

و هیچ چیز ندارم بگم جز لعنت ب تو. مثل اون بار ک دستت رو رها کردم و گفتی لعنت خدا بر تو ک با من این کار رو می کنی..

و حالا لعنت خدا بر تو. لعنت خدا بر تو ک می گیری از من. همه ی چیزهای آشنا رو.

فاک یو اسهل...

و فاک ب من ک آدم نشدم.

قایق م رفت و قبل ساحل مرد

پیکرش داشت وقت جان کندن

روی گل ها تلو تلو می خورد...

عشق یعنی ب تخم ماهی ها.....
ما را در سایت عشق یعنی ب تخم ماهی ها.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanew08 بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 13:30